چندین
روز است که جامعه ایرانی و برخی جوامع بینالمللی تحت تاثیر شهادت غریبانه
اما حماسه آفرین شهید مدافع حرم، شهید محسن حججی قرار گرفتهاند و این موج
در اشکال مختلف و متنوع، همچنان ادامه دارد.
سبک زندگی حججی ها!
شناخت دلایل این تاثیرگذاری در جامعه نیازمند بررسیهای بیشتر و ژرفتری
است اما آنچه که هماکنون قابل ارزیابی است، به سبک زندگی این شهید جوان
بازمیگردد که توانایی الگوشدن در فضای عمومی مردم کشورمان را دارد.
تصاویر و فیلمهای منتشرشده از شهید حججی و در ادامه، وصیتنامههای صوتی او
خطاب به همسر و فرزندش رمزگشای سبک زندگی او است که در ادامه به برخی از
این موارد اشاره میشود:
ادامه مطلب ...
این جوان مصری گفت: من حتی با حضرت عیسی مسیح (ع) دیدار کرده و از نزدیک با وی آشنا شده ام ! من خیلی از چیزهایی که دیگران نمیدانند را میدانم! من از حقایق پشت پرده زیادی اطلاع دارم !
«محمد عبدالتواب رمضان» همچنین گفت: من و خانواده ام از نسل علی بن أبی طالب (ع) هستیم و جد بزرگ ما امام حسن (ع) است! من در ابتدا یک کشاورز ساده بودم. اما یک روز که خوابیده بودم، ناگهان چیزهای زیادی در خواب به من الهام شد. در خواب دیدم که دربهای آسمان به روی من باز شده است!
این مدعی مهدویت در ادامه ادعاهای خود افزود: پس از اینکه دربهای آسمان به رویم باز شد، ستاره و خورشیدهای زیادی را در آسمان دیدم. وقتی از خواب بیدار شدم دیدم که یک فرشته به نام شیخ محمود دارد با من حرف میزند. او به من گفت: تو باید در این زمین با فساد مبارزه کنی ما هم به تو کمک میکنیم! تو مهدی منتظر هستی! تو خلیفه خداوند در زمین هستی! با ظهور تو در دنیا فساد پایان خواهد یافت و کلیساهای یهودیان و مسیحیان به مسجد تبدیل خواهند شد! هرکسی که اسلام را نپذیرفت، کشتنش با شمشیر جایز خواهد بود! بیت المقدس و عراق هم از دست اشغالگران آزاد خواهند شد.
این جوان مصری در ادامه ادعاهای خود گفت: بیشتر حرف آن فرشته که برایم تعجب برانگیز بود، آشنا شدنم با مسیح دجال بود. فهمیدم که عموی من همان مسیح دجالی است که همیشه درباره وی سخن گفته میشود! فهمیدم که او از نسل فرعون است و در اصل عموی واقعی من نیست! اکنون من منتظر نزول عیسی مسیح هستم تا با هم به مبارزه به فساد بپردازیم و سرزمین های اسلامی را آزاد کنیم!
خانواده «محمد عبدالتواب رمضان» که از پدر و مادر و پنج خواهر و سه برادر دیگرش تشکیل شده نیز ادعاهای وی را تأیید کرده و تلاش میکنند با داستان پردازی مهر تأییدی بر این ادعاها بزنند.
زن عجله داشت تا به قرار هفتگی اش برسد.
پوشیه اش را مرتب کرد و به راهش ادامه داد .
کمی آن طرف دو تا دختر توجهش را جلب کردند.